نخواهم بُدَن زنده بی روی او
جهانم نِیَرزَد به یک موی او
زال و رودابه داستانِ عشق و دلدادگی است. عشقی که ممنوع می¬شود! گویی فردوسیِ بزرگ می¬گوید: بلای جدایی به خاطرِ رنگ، نژاد، مذهب و مَرز، پیشینه¬ای کُهَن دارد؛ زخمی است که تازه مانده، اگر هنوز بالاترین جلوه¬ی ضدِ انسانی، یعنی جنگ و جنایت زنده و بارز است... اما در داستانِ زال و رودابه، عالی¬ترین نشانه¬های زندگی یعنی فداکاری و پایمردی نیز نقشی پُر رَنگ دارد.